.
نام پدر: سیدعزتالله
تاریخ تولد: ۲ اردیبهشت ۱۳۴۴
تاریخ شهادت: ۲ اردیبهشت ۱۳۶۱
محل تولد: آمل
طول مدت حیات: ۱۷ سال
محل شهادت: شوش
مزار شهید: آمل
• دوم اردیبهشتماه سال ۱۳۴۴ بود و خطه سرسبز و همیشه بهار مازندران، بهشت در بهشت، که با قدم پاک نوزادی در خانواده یکی از سادات نیاکی در آمل، کام پدر و مادر و اطرافیان شربت اندر شربت شد و هدیه الهی را در آغوش مهر و صمیمیت جای دادند. با تمامی وجود، دانهدانه سعادت و رستگاری را به کام جسم و روحاش ارزانی داشتند. نام زیبای «مرتضی» را بر او نهادند تا در فضای «شدن» به رضایت خالق برسد: شهید سیدمرتضی توسلی مقدم. مرتضی تحت افکار و روحیه مذهبی خانواده و با وجود نبوغ و استعداد حقجویی و حقیقتخواهی، همواره در طول زندگی و گذر عمر به آنچه بایسته بود اقبال نشان میداد و از هرچه که زنگار بیارزشی و بیهویتی داشت، برحذر بود. دوران ابتدایی را در دبستان فرهنگ و دوران راهنمایی را در مدرسه سلیمان معتمدی و متوسطه را در دبیرستان محمد طبری و شهید محمدعلی رجایی آمل گذراند و در مسیر تحصیل ضمن توجه جدی به درس و بحث، به مسائل تربیتی و پرورشی علاقهمند بود. در سال سوم راهنمایی همراه دیگر دوستان و دانشآموزان در صحنههای تظاهرات علیه نظام شاهنشاهی شرکت داشت. با شروع جنگ تحمیلی نیز با آگاهی و معرفت تمام و با داشتن شور و احساس ضداستکباری راهی میادین نبرد شد و به فیض عظمای شهادت که استحقاقش را داشت، نائل آمد. آری! سیدمرتضی به شهادت رسید تا مصداق بارز بیانات مقام معظم رهبری، حضرت آیتالله العظمی خامنهای (مدظلهالعالی) گردد که فرمودهاند: «امروز، به فضل همین شهادتها و به برکت خون شهدا، ملت ما، ملت سربلند و آبرومندی است و ملتها آبرو و عزت را اینگونه باید پیدا کنند... شهادت بالاترین پاداش و مزد جهاد فی سبیل الله است... شهدا، علاوه بر مقامات رفیع معنوی که زبانها و قلمها از توصیف آن و چشم و دلها از مشاهده آن ناتوانند، مشعلدار پیروزی و استقلال ملتند و حق بزرگ آنان بر گردن ملت، بسی عظیم است... پرچم عروج انسان به بام معنویت که امروز در گوشه و کنار دنیا برافراشته میشود، درحقیقت پرچم امام ما و شهیدان اوست. آنها زندهاند و روز به روز زندهتر خواهند شد... همه کسانی که در جنگ تحمیلی هشت ساله، چه با حضور خود یا فرزندان و عزیزانشان، حضور و فعالیتی داشتهاند، مخصوصاً خانواده شهیدان عزیز و جانبازان و اسیران گرامی، باید بدانند که در امتحانی بزرگ شرکت کرده و در آن سربلند بیرون آمدهاند. فرزندان شهدا بدانند که پدران آنان موجب شدند که اسلام در چشم شیطانها و طاغوتهای عالم ابهت پیدا کند... ایستادگی در مقابل دشمنان مقتدر و مسلط، زورگوی ظالم و پرروی گستاخ، کار بسیار بزرگ و باعظمتی است. این همان کاری است که مردم ما کردند و عظمت ملت ما بهخاطر همین شهادت جوانان شما و شجاعت فرزندانتان بود... من اکنون به پدران و مادران، همسران و فرزندان، خواهران و برادران و دیگر کسان شهدای عزیز و جانبازان و اسرا و مفقودین درود میفرستم و اعلام میکنم که آنان در رتبه و شأن معنوی، بلافاصله پشت سر عزیزان فداکار خویشند... هرچه داریم، به برکت جانفشانیها و فداکاریهاست، به برکت روحیه شهادتطلبانه است. اساساً جهاد واقعی و شهادت در راه خدا، جز با مقدمهای از اخلاصها و توجهها و جز با حرکت به سمت «انقطاع الی الله» حاصل نمیشود... شهید جانش را فروخته و در مقابل آن، بهشت و رضای الهی را گرفته است که بالاترین دستاوردهاست. به شهادت در راه خدا، از این منظر نگاه کنیم. شهادت، مرگ انسانهای زیرک و هوشیار است که نمیگذارند این جان، مفت از دستشان برود و در مقابل، چیزی عایدشان نشود... فداکاری شهیدان و گذشت خانوادهها و حضور رزمندگان ما بود که ابرهای تیره و تار آن روزگار دشوار را از افق زندگی این ملت زدود. اگر مجاهدت فداکارانه جوانان این مرز و بوم که به این شهادتها منتهی شده است نمیبود، همه روزهای این ملت، در زیر چتر سیاه ظلم و تجاوز و دخالت دشمنان اسلام و ایران، به شبهای تار بدل میگشت.» سیدمرتضی علیرغم سن کم، درک و بینش مردان تاریخ را پیدا کرده بود. همانطور که از وصیتنامه شهید برمیآید، این حقیقت را آشکار میسازد که او ره صدساله را چندشبه طی کرده بود. درود و سلام فراوان به شهیدی که جلوتر از زمان و طولانیتر از سن و عمر خویش، هم فهمید و هم عمل زیبای خدایی که برای همیشه خواهد ماند را از خود به یادگار گذاشت. سردار شهید طی فرازی از وصیتنامه ارزشمند خویش خطاب به بازماندگان از فیض عظمای شهادت، چنین آورده است: «اینجانب با میل و اراده خود به جبهه میروم. سلام مرا به همکلاسیها و دوستان اعضای انجمن اسلامی برسانید. از پدر و مادرم عذر میخواهم که بدون اجازه آنها به جبهه رفتم. اگر لیاقت شهید شدن داشتم در مزار شهدا و در کنار دیگر برادران شهیدم دفنم نمائید. از شما ملت مسلمان یک تقاضا دارم و آن این است که امام را تنها نگذارید و قدر امام را بدانید. سعی کنید مخالفان را به سوی اسلام ارشاد کنید...»
1 – از شما ملت مسلمان یک تقاضا دارم و آن این است که امام را تنها نگذارید و پیرو رهنمود های امام باشید و قدر امام را بدانید . تا آنجا که می توانید سعی کنید که ضد انقلابیون را به سمت اسلام ارشاد کنید . اگر از کارهای گذشته خودشان دست کشیدند ، خوشا به سعادت شان ولی اگر دوباره به اعمال پلیدشان ادامه داده اند ، آن ها را از بین ببرید . من به کسانی که طرف دار سازمان ها و گروه های ضد انقلاب اسلامی هستند می گویم که دست از کار هایشان بکشند و پیرو خط امام شوند و به دامان اسلام بر گردند